افزایش موارد سندرم خستگی مزمن پس از ابتلا به ویروس کرونا
- شناسه خبر: 33301
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۵
- نویسنده: میترا راضی

سندرم خستگی مزمن اختلالی پیچیده است که باعث کاهش شدید توان جسمی و روانی افراد میشود و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. در سالهای اخیر، با شیوع بیماری کرونا شاهد افزایش قابل توجهی در بروز این اختلال بودهایم. پژوهشگران بر این باورند که عفونت ویروسی میتواند محرک اصلی ایجاد سندرم خستگی مزمن باشد. در ادامه به بررسی جزئیات یافتههای پژوهشی و دلایل احتمالی افزایش این وضعیت میپردازیم.
این اختلال به گونهای است که افراد پس از گذشت مدتی از ابتلا، دچار خستگی شدید به همراه علائمی نظیر کاهش توان در انجام فعالیتهای روزمره میشوند. همچنین احتمال بروز علائم مشابه در افراد مبتلا به کرونا نسبت به کسانی که هرگز این ویروس را تجربه نکردهاند، بسیار بیشتر است. بررسی دقیق این پدیده میتواند زمینه ساز یافتن راهکارهای پیشگیرانه و درمانی موثر باشد.
افزایش خطر ابتلا به سندرم خستگی مزمن پس از کرونا
تحقیقات جدید نشان میدهند که افرادی که به ویروس کرونا مبتلا شدهاند، حتی پس از گذشت شش ماه یا بیشتر، شانس بروز سندرم خستگی مزمن آنها نسبت به کسانی که هرگز به این ویروس آلوده نشدهاند، به طور چشمگیری بیشتر است. این یافتهها نگرانیهای فراوانی را در میان متخصصان سلامت ایجاد کرده است. مطالعهای که توسط موسسه ملی سلامت تأمین منابع شده، دادههای جامعی را از افرادی که در شش ماه گذشته به کرونا مبتلا شده بودند و افرادی که هیچگاه این بیماری را تجربه نکردهاند، ارائه داده است.
در این پژوهش مهم نکات زیر برجسته شدهاند:
- احتمال بروز سندرم خستگی مزمن در افراد آلوده به کرونا پس از گذشت شش ماه، چند برابر بیشتر از افراد غیرآلوده است.
- درصد قابل توجهی از افراد مبتلا به کرونا، علائم تشخیصی این بیماری را تجربه کردهاند.
- اکثریت کسانی که به سندرم خستگی مزمن دچار شدهاند، همچنین از علائم بیماری طولانیمدت ناشی از کرونا رنج میبرند.
- تعداد قابل توجهی از مبتلایان به کرونا، حداقل یک علامت مشابه سندرم خستگی مزمن را برای دورهای بیش از شش ماه نشان دادهاند.
علل احتمالی ایجاد سندرم خستگی مزمن
علیرغم اینکه علت دقیق سندرم خستگی مزمن هنوز به طور کامل روشن نیست، پژوهشگران عفونتهای ویروسی را از عوامل اصلی ایجاد این اختلال میدانند. ویروس کرونا و سندرم خستگی مزمن دارای علائم مشترک متعددی هستند و برخی از پژوهشگران بر این باورند که ممکن است هر دو اختلال ناشی از واکنشهای التهابی و اختلال در عملکرد سیستم دفاعی بدن باشند. مطالعات پیشین نشان دادهاند که عوامل عفونی نظیر برخی ویروسهای شناخته شده، به همراه بیماریهای عفونی دیگری که بر دستگاه گوارش تأثیر میگذارند، در تحریک بروز این بیماری نقش دارند.
دلایل احتمالی ایجاد این وضعیت شامل موارد زیر است:
- عفونتهای ویروسی ممکن است موجب شروع فرآیندهای التهابی در بدن شوند.
- اشتراک علائم میان کرونا و سندرم خستگی مزمن نشانگر ارتباطی احتمالی بین آنهاست.
- واکنش بیش از حد دفاعی بدن در پاسخ به عفونتها میتواند منجر به اختلال در عملکرد اعصاب و عضلات شود.
- تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی که حساسیت افراد نسبت به ایجاد اختلالات مزمن را افزایش میدهد.
یافته های پژوهش جدید
یک مطالعه جامع که توسط موسسه ملی سلامت تأمین منابع شده است، بر روی بیش از ۱۱٬۷۸۵ نفر مبتلا به کرونا در دوره شش ماه گذشته و بیش از ۱٬۴۳۹ نفر بدون سابقه ابتلا انجام شده است. این پژوهش نشان داد که هیچ یک از شرکتکنندگان قبل از ابتلا به کرونا، علائم سندرم خستگی مزمن نداشتهاند و اکثریت آنها تحت پوشش واکسیناسیون قرار داشتهاند. یافتههای این تحقیق بیانگر افزایش چند برابری خطر بروز این بیماری پس از ابتلا به کرونا است.
این مطالعه نکات زیر را برجسته کرده است:
- افراد مبتلا به کرونا در مقایسه با افراد غیرآلوده، درصد بیشتری از علائم تشخیصی سندرم خستگی مزمن را نشان دادهاند.
- نرخ بروز این اختلال در میان مبتلایان به کرونا بسیار بالاتر از نرخ مشاهده شده در دوران قبل از سال ۲۰۲۰ است.
- نتایج به دست آمده با پژوهشهای پیشین درباره سایر عفونتهای ویروسی همخوانی دارد.
- این دادهها به پژوهشگران کمک میکند تا ارتباط میان عفونتهای ویروسی و بروز سندرم خستگی مزمن را بهتر درک کنند.
تمایز میان سندرم خستگی مزمن و عوارض طولانی مدت کرونا
تشخیص سندرم خستگی مزمن بر مبنای معیارهایی نظیر خستگی شدید به مدت حداقل شش ماه و علائمی مانند ضعف پس از فعالیت بدنی، اختلال در عملکرد ذهنی، خواب ناآرام و عدم تحمل ایستادن طولانی صورت میگیرد. اگرچه سندرم خستگی مزمن و عوارض طولانیمدت ناشی از کرونا در برخی موارد شباهتهایی دارند، تفاوتهایی در نحوه بروز علائم آنها مشاهده میشود. درک دقیق تفاوتهای بین این دو وضعیت میتواند زمینه ساز تشخیص بهتر و درمانهای مناسبتر گردد.
ویژگیهای مهم تشخیصی به شرح زیر است:
- تشدید علائم پس از فعالیت بدنی که در سندرم خستگی مزمن بیشتر دیده میشود.
- عدم تحمل ایستادن طولانی که ممکن است به افت فشار خون و افزایش ضربان قلب منجر شود.
- در عوارض طولانیمدت ناشی از کرونا، مشکلات تنفسی و درد در ناحیه قفسه سینه به طور بارز مشاهده میشود.
- افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن پس از کرونا معمولاً در گروه سنی بین ۴۶ تا ۶۵ سال بوده و بیشتر در میان زنان مشاهده میشوند.
پیامدها و اهمیت تحقیقات بیشتر
با توجه به افزایش آمار ابتلا به سندرم خستگی مزمن پس از کرونا و نقش احتمالی آن در ایجاد مشکلات جدی بهداشتی، انجام تحقیقات بیشتر از اهمیت ویژهای برخوردار است. افزایش بروز این اختلال میتواند منجر به هزینههای بالا در حوزه سلامت و کاهش قابل توجه کیفیت زندگی افراد مبتلا گردد. شناسایی دقیق افراد مستعد و توسعه راهکارهای پیشگیرانه و درمانی میتواند به کاهش اثرات منفی این بیماری کمک شایانی نماید.
پژوهشهای آتی میتوانند در موارد زیر موثر باشند:
- تعیین عوامل خطرساز و شناسایی گروههای مستعد ابتلا به سندرم خستگی مزمن.
- توسعه روشهای درمانی و پیشگیرانه به منظور کاهش شدت و تکرار علائم.
- ارائه راهکارهایی جهت بهبود بهداشت عمومی و ارتقای سلامت جسمی و روانی جامعه.
- افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارتباط بین عفونتهای ویروسی و بروز اختلالات مزمن.
نتیجه گیری
یافتههای نوین نشان میدهند که ابتلا به ویروس کرونا میتواند خطر بروز سندرم خستگی مزمن را به طور قابل توجهی افزایش دهد. اگرچه علت دقیق این اختلال هنوز بهطور کامل مشخص نشده است، شواهد موجود بر نقش عفونتهای ویروسی و واکنشهای دفاعی بیش از حد بدن در ایجاد آن دلالت دارد. افزایش موارد مبتلا به این بیماری نه تنها نگرانیهای علمی را برمیانگیزد، بلکه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی نیز به همراه دارد.
در نهایت، توسعه پژوهشهای بیشتر و بهبود روشهای تشخیص و درمان، کلید کاهش اثرات منفی این اختلال خواهد بود. شناسایی دقیق افراد مستعد و ارائه راهکارهای پیشگیرانه میتواند به بهبود کیفیت زندگی هزاران نفر کمک کند. همکاری بین پژوهشگران و تبادل اطلاعات میتواند نقش مؤثری در مقابله با این چالش بهداشتی ایفا نماید. این مطالعه که در یکی از مجلات داخلی منتشر شده است، یکی از منابع مهم اطلاعاتی در این زمینه محسوب میشود و میتواند راهگشای مسیر تحقیقات آینده باشد.