آیا مصرف نان و پاستا می تواند باعث افسردگی و خستگی شود؟
- شناسه خبر: 34526
- تاریخ و زمان ارسال: ۶ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۹:۰۳
- نویسنده: میترا راضی

افسردگی، اضطراب و اختلالات روانی از جمله مشکلات شایعی هستند که امروزه بخش زیادی از جمعیت جهان را درگیر کردهاند. یکی از عوامل کمتر شناختهشدهای که ممکن است در بروز یا تشدید این اختلالات نقش داشته باشد، رژیم غذایی و بهطور خاص مصرف برخی مواد غذایی مانند نان و پاستا است. این مقاله به بررسی ارتباط میان مصرف گلوتن و اختلالات روانی میپردازد و بررسی میکند که آیا حذف گلوتن میتواند در بهبود وضعیت روانی مؤثر باشد یا خیر.
ارتباط گلوتن با اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب
بسیاری از غذاهایی که بهصورت روزانه مصرف میشوند حاوی گلوتن هستند؛ گلوتن پروتئینی است که بهطور طبیعی در گندم، جو و چاودار یافت میشود. این ماده که به بافت کشسان نان و پاستا کمک میکند، ممکن است در برخی افراد باعث بروز واکنشهای منفی شود. تحقیقات علمی جدید نشان دادهاند که این واکنشها صرفاً محدود به علائم گوارشی نیستند، بلکه میتوانند پیامدهای روانی نیز داشته باشند.
- گلوتن میتواند در برخی افراد باعث بروز اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و حتی اسکیزوفرنی شود.
- محققان دریافتهاند که در افرادی که به گلوتن حساسیت دارند، مصرف آن باعث تحریک سیستم ایمنی و درنتیجه بروز التهاب در بدن میشود.
- این التهاب ممکن است از طریق عصب واگ به مغز منتقل شده و موجب بروز علائمی مانند خستگی مفرط و اختلال در خلقوخو شود.
حساسیت به گلوتن و بیماری سلیاک؛ بیش از یک مشکل گوارشی
در حالی که بسیاری تصور میکنند حساسیت به گلوتن تنها یک مشکل گوارشی است، واقعیت این است که در برخی افراد، این حساسیت میتواند عواقب گستردهتری داشته باشد. بیماری سلیاک، شدیدترین شکل واکنش بدن به گلوتن، یک اختلال خودایمنی است که در آن بدن بافت روده کوچک را هدف قرار میدهد.
- بروز علائمی مانند نفخ، اسهال، یبوست، درد شکم و خستگی مزمن
- افزایش احتمال ابتلا به سردردهای مکرر، درد مفاصل و مشکلات پوستی
- واکنش ایمنی گسترده که میتواند باعث التهاب در دیگر بخشهای بدن از جمله مغز شود
نقش التهاب روده در بروز اختلالات روانی
تحقیقات میانرشتهای در حوزه نورولوژی و گوارش به درک عمیقتری از «محور روده و مغز» منجر شدهاند؛ سیستمی پیچیده که نشان میدهد سلامت دستگاه گوارش چگونه بر عملکرد مغز و وضعیت روانی اثر میگذارد. التهابی که در اثر مصرف گلوتن ایجاد میشود، میتواند در عملکرد شناختی و خلقوخو اختلال ایجاد کند.
- فعالسازی سلولهای ایمنی در روده میتواند از طریق عصب واگ به مغز پیامهای التهابی ارسال کند.
- این پیامها ممکن است باعث بروز افسردگی، اضطراب یا خستگی مزمن شوند.
- در کودکان، این مسئله میتواند بهصورت بیقراری یا علائمی شبیه به بیشفعالی (ADHD) بروز پیدا کند.
افزایش احتمال افسردگی و اسکیزوفرنی در افراد مبتلا به سلیاک
مطالعات گستردهای نشان دادهاند که اختلالات روانی در افراد مبتلا به بیماری سلیاک یا حساسیت به گلوتن شیوع بیشتری دارد. این رابطه میتواند ناشی از چندین عامل مانند التهاب مزمن، اختلال در جذب مواد مغذی و آسیب به دیواره روده باشد.
- میزان ابتلا به افسردگی در افراد مبتلا به سلیاک میتواند تا سه برابر بیشتر از افراد عادی باشد.
- این افراد همچنین بیشتر در معرض اضطراب و اختلالات روانی شدید مانند اسکیزوفرنی قرار دارند.
- کمبود ویتامینهایی نظیر B12، فولات، آهن و روی در اثر آسیب رودهای میتواند عملکرد مغز را مختل کرده و علائم روانی را تشدید کند.
آیا رژیم غذایی بدون گلوتن می تواند به بهبود علائم روانی کمک کند؟
سؤال مهمی که مطرح میشود این است که آیا حذف گلوتن از رژیم غذایی میتواند به کاهش علائم افسردگی و اضطراب کمک کند؟ پاسخ به این سؤال بسته به شرایط هر فرد متفاوت است، اما شواهد علمی نشان میدهند که در بسیاری از افراد، بهویژه مبتلایان به سلیاک یا حساسیت غیرسلیاکی به گلوتن، این رژیم میتواند مفید باشد.
- برخی مطالعات نشان دادهاند که پیروی از رژیم بدون گلوتن به مدت چند ماه میتواند علائم اضطراب و افسردگی را کاهش دهد.
- با این حال، در برخی از پژوهشها بهبود قابل توجهی مشاهده نشده و تأثیر این رژیم بسته به ویژگیهای فردی متفاوت گزارش شده است.
- رعایت رژیم بدون گلوتن بدون نظارت پزشکی ممکن است منجر به کمبودهای تغذیهای شود؛ بنابراین توصیه میشود پیش از هرگونه تغییر غذایی با پزشک مشورت شود.
نتیجه گیری
تأثیر رژیم غذایی بر سلامت روان یکی از حوزههای نوظهور و جذاب در علوم پزشکی است. بررسیها نشان میدهند که گلوتن، بهویژه در افراد حساس، میتواند با اختلالات روانی مرتبط باشد. اگرچه هنوز نمیتوان با قطعیت گفت که گلوتن در همه افراد باعث افسردگی میشود، اما برای افرادی که دچار اختلالات خلقی یا مشکلات گوارشی مزمن هستند، بررسی و مدیریت رژیم غذایی میتواند یکی از راهکارهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی باشد. بهطور کلی، آگاهی از ارتباط میان تغذیه و روان، نخستین گام در مسیر مراقبت جامع از سلامت جسم و ذهن است.