تأثیر طلاق بر کودکان؛ بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی در بلندمدت
- شناسه خبر: 34121
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۱۷
- نویسنده: میترا راضی

طلاق والدین رویدادی است که نهتنها زندگی زوجین را دستخوش تغییر میکند، بلکه آیندهی فرزندان را نیز به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از مشکلات عاطفی و تحصیلی گرفته تا مسائل اقتصادی و اجتماعی، کودکانی که تجربهی جدایی والدین را دارند، ممکن است با چالشهای متعددی در مسیر رشد و زندگی خود روبهرو شوند. در یکی از بزرگترین مطالعات انجامشده در این زمینه، پژوهشگران آمریکایی تلاش کردهاند تأثیرات بلندمدت طلاق والدین را بر زندگی اقتصادی، اجتماعی و سلامت روانی فرزندان بررسی کنند.
نتایج پژوهش: طلاق پیش از ۵ سالگی و آثار ماندگار آن
بر اساس بررسی دادههای مالیاتی، آماری و اجتماعی بیش از پنج میلیون کودک متولد شده در ایالات متحده بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳، مشخص شده است که طلاق والدین پیش از سن پنجسالگی، تأثیرات عمیق و ماندگاری بر وضعیت زندگی فرزندان دارد. این پیامدها نهتنها در دوران کودکی بلکه در بزرگسالی نیز خود را نشان میدهند.
پژوهشگران دانشگاه مریلند و دانشگاه کالیفرنیا دریافتهاند که کودکان طلاق بیش از دیگران در معرض کاهش کیفیت زندگی، اختلال در تحصیلات، افزایش احتمال بارداری نوجوانی، تجربهی زندان و حتی مرگ زودهنگام قرار میگیرند. این یافتهها نشاندهندهی ضرورت توجه خانوادهها و سیاستگذاران به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی طلاق است.
مهمترین اثرات اقتصادی و اجتماعی طلاق بر فرزندان
پژوهشهای انجامشده نشان میدهند که طلاق بهویژه در سنین پایین، ساختار زندگی کودک را از پایه دچار تغییر میکند. این تغییرات در بسیاری از موارد شامل کاهش درآمد، افزایش مهاجرت، ورود اعضای ناتنی به خانواده و تأثیرات جدی روانی میشود.
برخی از مهمترین یافتهها در این زمینه شامل موارد زیر است:
- کاهش شدید درآمد خانوار: درآمد خانوادهها پس از طلاق والدین بهطور میانگین تا ۵۰ درصد کاهش مییابد. این کاهش در دههی بعد تنها تا حدودی جبران میشود.
- افزایش سهبرابری احتمال جابهجایی: خانوادههای طلاقگرفته معمولاً به محلههایی با سطح درآمد پایینتر نقل مکان میکنند که خود میتواند تأثیر منفی بر دسترسی کودک به آموزش با کیفیت و فرصتهای اجتماعی بگذارد.
- افزایش ساعات کاری والدین: پس از طلاق، مادران بهطور میانگین ۸ درصد و پدران تا ۱۶ درصد بیشتر کار میکنند که این افزایش زمان کاری، زمان حضور مؤثر والدین در کنار فرزندان را کاهش میدهد.
- ورود اعضای ناتنی به خانواده: حدود نیمی از والدین در مدت پنج سال پس از طلاق مجدداً ازدواج میکنند که این امر باعث ورود ناپدری یا نامادری به زندگی کودک و افزایش پیچیدگی روابط خانوادگی میشود.
آثار روانی و رفتاری بلندمدت بر کودکان طلاق
علاوه بر مسائل مالی و اجتماعی، طلاق والدین میتواند تأثیرات گستردهای بر سلامت روان و رفتارهای بلندمدت فرزندان بگذارد. هرچه سن کودک در زمان طلاق کمتر باشد، احتمال آسیبپذیری روانی و رفتاری او بیشتر خواهد بود.
از جمله اثرات بلندمدت روانی و رفتاری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش احتمال بارداری در نوجوانی: کودکان طلاق، بهویژه دختران، حدود ۶۰ درصد بیشتر از سایرین احتمال دارد در دوران نوجوانی باردار شوند.
- افزایش خطر مرگ زودهنگام: مطالعات نشان میدهد کودکانی که قبل از ۵ سالگی تجربهی طلاق دارند، تا ۵۵ درصد بیش از همسالان خود در معرض خطر مرگ زودهنگام قرار دارند.
- احتمال درگیر شدن با سیستم قضایی: برخی از این افراد در بزرگسالی در معرض خطر بالاتری برای ورود به سیستم قضایی، تجربه زندان و بزهکاری قرار میگیرند.
- کاهش عملکرد تحصیلی و افت تمرکز: کودکانی که با طلاق والدین مواجه میشوند، اغلب دچار افت تحصیلی، مشکلات تمرکز و ترک تحصیل زودهنگام میشوند.
محدودیت ها و ملاحظات پژوهش
در کنار یافتههای مهم و چشمگیر این مطالعه، پژوهشگران به محدودیتهایی نیز اشاره کردهاند. این مطالعه به بررسی تأثیرات منفی طلاق پرداخته اما هزینههای ماندن در یک رابطهی ناسالم یا آزاردهنده را مد نظر قرار نداده است. بسیاری از کودکانی که در خانوادههای پرتنش و ناسالم زندگی میکنند، ممکن است از طلاق والدین منفعت بیشتری ببرند تا باقیماندن در آن محیط.
در واقع، در برخی شرایط، طلاق میتواند باعث کاهش تنشهای خانوادگی، بهبود سلامت روانی اعضا و ایجاد محیطی آرامتر برای رشد کودک شود. بنابراین، نتایج این مطالعه نباید بهعنوان دلیلی برای مخالفت کلی با طلاق تلقی شود، بلکه باید در زمینهی سیاستگذاری اجتماعی و حمایتهای پس از طلاق مورد توجه قرار گیرد.
نتیجه گیری: لزوم حمایت از کودکان در فرآیند طلاق
طلاق والدین، تجربهای است که میتواند تأثیرات عمیقی بر مسیر زندگی کودکان بگذارد. پیامدهای اقتصادی، روانی و اجتماعی ناشی از این پدیده، در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند آیندهی کودکان را با چالشهای جدی مواجه سازد.
ازاینرو، فراهم کردن زیرساختهای حمایتی، ارائهی خدمات مشاورهی خانوادگی، آموزش والدین در خصوص تربیت پس از طلاق و بهبود شرایط اقتصادی خانوادهها پس از جدایی، از جمله اقدامات ضروری برای کاهش آسیبهای احتمالی به فرزندان طلاق است.
پژوهشهای آینده میتوانند بر بررسی شرایط حمایتگرانه پس از طلاق و راهکارهای مؤثر برای محافظت از سلامت روانی کودکان تمرکز کنند. در نهایت، جامعهای که به سلامت عاطفی کودکان اهمیت میدهد، جامعهای پایدارتر و سالمتر خواهد بود.