دلایل کاهش انگیزه در دانش آموزان و چالش های نظام آموزشی
- شناسه خبر: 33792
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۲۸
- نویسنده: میترا راضی

نظام آموزش و پرورش یکی از ارکان اساسی برای رشد و توسعه یک کشور است و نقشی کلیدی در شکلدهی به آینده نسلهای جوان دارد. با این حال، گاهی این نظام نتوانسته است انگیزه و علاقه واقعی را در دانشآموزان ایجاد کند. بسیاری از دانشآموزان پس از گذراندن سالها تحصیل، در پاسخ به این سؤال که “از مدرسه چه آموختی؟” تنها با سکوتی طولانی مواجه میشوند. بیانگیزگی در میان دانشآموزان به یکی از معضلات بزرگ در نظام آموزشی تبدیل شده است و این مسئله نیازمند توجه و اصلاحات جدی است.
شکاف میان نظام آموزشی و واقعیت های امروزی
در سالهای اخیر، شاهد کاهش چشمگیر انگیزه در میان دانشآموزان، بهویژه در بین پسران هستیم. یکی از نشانههای این افت انگیزه، کاهش تعداد داوطلبان کنکور است که نشان میدهد بسیاری از دانشآموزان ترجیح میدهند به جای ادامه تحصیل، وارد بازار کار شوند. این تغییر نگرش به دلیل محتوای آموزشی غیرکاربردی، روشهای تدریس سنتی و نبود ارتباط واقعی میان مطالب درسی و نیازهای دنیای واقعی است. در دنیای امروز، نسل جدید دیگر نمیتواند با شیوههای قدیمی آموزشی که تنها بر حفظ مطالب تأکید دارند، ارتباط برقرار کند.
بحران بی انگیزگی از نگاه دانش آموزان
بیانگیزگی و احساس بیهدفی در میان دانشآموزان به وضوح دیده میشود. بسیاری از آنها اذعان دارند که مطالب درسی هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آنها ندارند و بیشتر زمان کلاسها صرف حفظ کردن اطلاعات میشود که بهزودی فراموش میشوند. برای مثال، محمد، دانشآموز سال دوازدهم، میگوید: “بیشتر وقت کلاسها صرف حفظ کردن مطالبی میشود که چند روز بعد فراموش میکنم. برایم جالب نیست که بدانم فلان فرمول از کجا آمده، وقتی نمیدانم چطور باید برای زندگی واقعی تصمیمهای درست بگیرم.”
سینا، دانشآموز سال یازدهم، نیز با ناامیدی بیان میکند: “اگر معلمان از ما بخواهند فقط حفظ کنیم، بدون اینکه بفهمیم، پس این آموزش چه فایدهای دارد؟”
این احساس از بیارتباطی مطالب درسی با دنیای واقعی موجب کاهش انگیزه در دانشآموزان شده و حتی باعث میشود که تمایل به ورود به بازار کار به جای ادامه تحصیل افزایش یابد.
نارضایتی معلمان: نیاز به تغییر در آموزش
معلمان نیز از وضعیت فعلی نظام آموزشی راضی نیستند و بسیاری از آنها با دیدگاه دانشآموزان همنظر هستند. خانم رحیمی، معلم ادبیات، به این نکته اشاره میکند که شیوههای قدیمی تدریس دیگر برای نسل امروز مناسب نیست: “دانشآموزان امروز نمیتوانند با شیوههای قدیمی همراه شوند و همین باعث شده انگیزهشان از بین برود.”
مشکل دیگر، محدودیتهای آموزشی است که محتوای درسی را به دنیای واقعی متصل نمیکند. آقای نوری، معلم علوم تجربی، بیان میکند که “ما به دانشآموزان درباره واکنشهای شیمیایی توضیح میدهیم، اما به آنها یاد نمیدهیم چگونه مهارتهای زندگی یا ارتباطات مؤثر داشته باشند.”
این گلهها از سوی معلمان نشاندهنده نیاز به بازنگری اساسی در محتوای آموزشی است.
لزوم بازنگری در نظام آموزشی
واقعیت این است که مدارس دیگر نمیتوانند نسل جدید را برای دنیای امروز آماده کنند. باید یادگیری به تجربهای معنادار تبدیل شود که مهارتهای واقعی زندگی مانند حل مسئله، تفکر انتقادی، مدیریت مالی و ارتباط مؤثر را در دانشآموزان پرورش دهد. نسل امروز در دنیای دیجیتال رشد کرده است و دیگر نمیتواند با روشهای قدیمی آموزش ارتباط برقرار کند.
سیستمهای آموزشی که بر روشهای سنتی تأکید دارند، تنها بیانگیزگی و فرار از مدرسه را افزایش میدهند. به همین دلیل، ضروری است که نظام آموزشی به سمت روشهای نوآورانه، مشارکتی و خلاقانه سوق داده شود تا بتواند پاسخگوی نیازهای واقعی دانشآموزان باشد.
سند تحول بنیادین و چالش های اجرایی
در حالی که اصلاحات در نظام آموزشی یکی از اولویتهای اصلی دولت بوده است، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که قرار بود به عنوان راهکاری برای تحول نظام آموزشی عمل کند، هنوز نتوانسته است به نتایج ملموسی دست یابد. این سند که بیش از یک دهه از تصویب آن میگذرد، در عمل نتوانسته است در مدارس تغییرات اساسی ایجاد کند. در حالی که تصمیماتی برای اجرای این سند گرفته شده است، هنوز شکافهای عمیقی میان نیازهای نسل جدید و شیوههای آموزشی سنتی وجود دارد.
نقشه راه اجرایی سند تحول بنیادین
پس از سالها تأخیر، در اردیبهشت ۱۴۰۳ نقشه راه اجرایی سند تحول بنیادین در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. هدف از این نقشه راه، عملیاتی کردن اهداف سند و همسو کردن آن با نیازهای روز دانشآموزان است. با این حال، هنوز پرسشهای زیادی در خصوص اجرایی شدن این نقشه و اثرات آن در مدارس وجود دارد. آیا اصلاحات انجام شده، در عمل به تغییرات واقعی منجر میشود؟
نتیجه گیری
تحول نظام آموزشی فرآیندی پیچیده و زمانبر است که نیازمند برنامهریزی دقیق، تأمین زیرساختهای مناسب و حمایت جدی از معلمان و دانشآموزان است. تنها در صورتی که اصلاحات بهطور جدی و عملیاتی در مدارس پیادهسازی شوند، ممکن است مدارس به مکانی تبدیل شوند که مهارتهای واقعی زندگی به دانشآموزان آموزش داده شود. در غیر این صورت، نظام آموزشی همچنان با مشکلات جدی روبهرو خواهد بود و نسل آینده بدون آمادگی کافی وارد دنیای واقعی خواهد شد.