چرا خواب بعد از ساعت یک بامداد می تواند برای سلامت روان مضر باشد؟
- شناسه خبر: 34198
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۲۶
- نویسنده: میترا راضی

باور رایج این است که بدن ما با یک ساعت درونی به نام ریتم شبانهروزی یا ساعت زیستی کار میکند و بهتر است مطابق آن زندگی کنیم. اما یافتههای جدید محققان دانشگاه استنفورد نشان میدهد که بیدار ماندن تا دیروقت، حتی اگر با طبیعت زیستی فرد هماهنگ باشد، ممکن است خطر جدی برای سلامت روان ایجاد کند. این پژوهش هشدار جدی برای کسانی است که به شبزندهداری عادت دارند.
اهمیت زمان خواب در سلامت روان
خواب، فقط یک زمان برای استراحت فیزیکی نیست، بلکه نقشی کلیدی در تنظیم احساسات، بازسازی ذهن و تعادل روانی ایفا میکند. زمان رفتن به رختخواب نیز به اندازه مدت خواب اهمیت دارد. پژوهشهای جدید حاکی از آن است که دیر خوابیدن میتواند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد، حتی اگر فرد به طور طبیعی تمایل به شبزندهداری داشته باشد.
بر اساس مطالعات تازهای که در دانشگاه استنفورد انجام شده، رفتن به رختخواب پس از ساعت یک بامداد میتواند احتمال بروز اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب را افزایش دهد. این یافته نه تنها عادتهای خواب بسیاری از افراد را به چالش میکشد، بلکه دیدگاه تازهای در مورد رابطه بین ساعت خواب و سلامت روان ارائه میدهد.
پژوهش استنفورد چه می گوید؟
دانشمندان دانشگاه استنفورد در تحقیق گستردهای که روی بیش از ۷۰ هزار نفر در بریتانیا انجام شده، به این نتیجه رسیدند که زمان خوابیدن تأثیر مهمی بر وضعیت روانی افراد دارد. این مطالعه فراتر از فرضیههای پیشین درباره هماهنگی با کرونوتایپ (تمایل طبیعی بدن به خواب در ساعاتی خاص) عمل کرده است.
در این پژوهش، شرکتکنندگان بزرگسال با استفاده از دستگاههای پوشیدنی، به مدت یک هفته از نظر الگوی خواب مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات جمعآوری شده از طریق دستگاههای شتابسنج و پرسشنامههای روانشناسی، با سوابق پزشکی آنها تطبیق داده شد. نتیجه نهایی آن بود که خوابیدن بعد از ساعت یک بامداد، با افزایش معنادار احتمال ابتلا به اختلالات روانی همراه است؛ صرف نظر از اینکه فرد شبزندهدار باشد یا سحرخیز.
چرا شب بیداری برای سلامت روان مضر است؟
یکی از نتایج شگفتانگیز این مطالعه آن بود که حتی اگر فرد به طور طبیعی شبزندهدار باشد، دیر خوابیدن همچنان میتواند او را در معرض اختلالات روانی قرار دهد. این بدان معناست که تطبیق کامل با ساعت زیستی نیز در برابر آثار منفی بیداری طولانیمدت در شب محافظت کامل ایجاد نمیکند.
دکتر جیمی زایتزر، استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، میگوید: «ما انتظار داشتیم که همراستایی با کرونوتایپ موجب بهبود سلامت روان شود. اما چیزی که دیدیم، این بود که زمان بیدار ماندن خودش عامل اصلی مشکل است.» او افزود: «ما شش ماه تلاش کردیم این یافته را رد کنیم اما موفق نشدیم.»
بیشترین خطر، افرادی را تهدید میکرد که به طور طبیعی شبزندهدار بودند و دیر هم میخوابیدند. در این گروه، خطر بروز اختلالات روانی تا ۴۰ درصد بیشتر از سایرین گزارش شد.
نظریه «ذهن پس از نیمه شب» چیست؟
یکی از توضیحاتی که برای ارتباط میان شببیداری و اختلالات روانی مطرح شده، نظریهای به نام «ذهن پس از نیمهشب» است. این نظریه اشاره دارد به اینکه فعالیت مغز انسان پس از نیمهشب دچار تغییراتی میشود که منجر به تصمیمگیریهای اشتباه، احساسات منفی و رفتارهای پرخطر میگردد.
دکتر زایتزر در این باره میگوید: «در ساعات پایانی شب، مغز وارد حالتی میشود که در آن تکانشگری افزایش پیدا میکند. تصمیمهایی که در آن ساعات گرفته میشود، معمولا غیرمنطقیتر، ناایمنتر و خطرناکتر هستند.» او اضافه میکند که فردی که صبحزود عادت به خواب دارد و تا دیروقت بیدار میماند، اغلب متوجه کاهش عملکرد ذهنی خود میشود؛ اما یک شبزندهدار ممکن است فکر کند که همچنان در حالت بهینه تصمیمگیری قرار دارد.
رفتارهایی مانند پرخوری شبانه، مصرف الکل یا مواد، یا حتی بروز افکار منفی و خودتخریبی در این ساعات بیشتر رخ میدهند. این پدیده با افزایش ریسک افسردگی و اضطراب همراه است.
آیا می توان کرونوتایپ را تغییر داد؟
اگرچه تمایل به شببیداری یا سحرخیزی تا حدی به ساختار ژنتیکی افراد بستگی دارد، اما پژوهشگران باور دارند که میتوان با تکنیکهایی به بهبود الگوی خواب کمک کرد. البته این تغییر آسان نیست و نیازمند استمرار، نظم و راهکارهای رفتاری مشخص است.
دکتر زایتزر اشاره میکند که کرونوتایپ مانند یک کش لاستیکی است؛ ممکن است برای مدتی تغییر کند اما به حالت اولیه بازمیگردد. با این حال، او توصیه میکند که افراد شبزندهدار هم تلاش کنند قبل از ساعت یک بامداد به خواب بروند تا سلامت روان خود را در درازمدت حفظ کنند.
استفاده از نور طبیعی در ساعات صبح، محدود کردن نور آبی نمایشگرها در شب، برنامهریزی منظم برای زمان خواب و اجتناب از مصرف کافئین یا وعدههای سنگین در ساعات پایانی شب از جمله روشهایی است که میتواند در تغییر تدریجی این الگو موثر باشد.
نتیجه گیری: زمان خواب را جدی بگیرید
اگرچه زندگی مدرن، کارهای شیفتی، سرگرمیهای شبانه و استفاده از تکنولوژی باعث شدهاند که بسیاری از ما تا پاسی از شب بیدار بمانیم، اما یافتههای علمی روشن میسازند که این عادت ممکن است هزینههای روانی بالایی داشته باشد.
مطالعه استنفورد پیامی ساده اما مهم دارد: برای داشتن روانی سالم، فقط خوابیدن کافی نیست، بلکه زمان خواب نیز اهمیت حیاتی دارد. حتی اگر به طور طبیعی شبزندهدار هستید، تلاش کنید پیش از ساعت یک بامداد به رختخواب بروید. این تغییر کوچک میتواند تاثیر بزرگی در پیشگیری از افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی داشته باشد.