تأثیر رابطه کودک با والدین بر روابط عاشقانه و اجتماعی در بزرگسالی
- شناسه خبر: 35398
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۵ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۵
- نویسنده: میترا راضی

هیچ انسانی به تنهایی ساخته نمیشود. از نخستین روزهای زندگی، ذهن ما با نگاه، لمس و واکنشهای اطرافیان شکل میگیرد. نوع ارتباطی که کودک در سالهای ابتدایی با والدین و دوستانش تجربه میکند، نه تنها بر احساس امنیت دوران کودکی، بلکه بر شیوه ارتباط او با دیگران در بزرگسالی نیز تأثیر میگذارد. پژوهشهای تازه نشان میدهد که پیوندهای اولیه، نقشهای عمیق از اعتماد، صمیمیت و امنیت عاطفی در ذهن ما ترسیم میکنند؛ نقشهای که تا بزرگسالی با ما همراه است.
ریشه روابط بزرگسالی در آغوش مادر
بر اساس مطالعهای که در مجله Personality and Social Psychology منتشر شده است، رابطه کودک با مادر، پایه اصلی سبک دلبستگی او در تمام روابط آینده به شمار میرود. این پژوهش که از اوایل دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، هزاران کودک را تا بزرگسالی پیگیری کرد تا مشخص شود چگونه تجربههای اولیه میتوانند مسیر عاطفی زندگی را تعیین کنند.
کودکانی که در سالهای ابتدایی زندگی، رابطهای صمیمی، آرام و بدون تنش با مادر خود داشتند، در بزرگسالی روابطی باثباتتر، امنتر و همراه با اعتماد متقابل ایجاد کردند. در مقابل، کودکانی که در محیطهای پرتنش و همراه با بیتوجهی یا انتقاد مداوم رشد کردند، در بزرگسالی بیشتر دچار اضطراب عاطفی، بیاعتمادی و ترس از طرد شدن شدند.
پژوهشگران تأکید دارند که این اثر به دلیل شکلگیری ساختارهای عصبی و روانی در مغز است. سیستم عصبی کودک به حضور امن و پاسخدهی عاطفی والدین حساس است و در صورت نبود آن، مسیر رشد احساس امنیت در مغز تغییر میکند.
نظریه دلبستگی؛ میراثی از فروید تا روانشناسی نوین
ایده تأثیر روابط اولیه بر زندگی بزرگسالی نخستین بار در نظریه دلبستگی مطرح شد. زیگموند فروید بر نقش دوران کودکی در شکلگیری شخصیت تأکید داشت و بعدها جان بالبی، روانپزشک بریتانیایی، این دیدگاه را به نظریهای علمی تبدیل کرد.
بر اساس این نظریه، هر انسان دارای «سبک دلبستگی» خاصی است که بر اساس دو عامل شکل میگیرد:
- اضطراب دلبستگی: میزان نگرانی فرد از طرد شدن یا پاسخ ندادن دیگران.
- اجتناب دلبستگی: تمایل فرد به فاصله گرفتن عاطفی از دیگران.
کسانی که در هر دو بعد سطح پایینتری دارند، دارای «دلبستگی ایمن» هستند؛ یعنی میتوانند به دیگران اعتماد کنند، احساس نزدیکی داشته باشند و در روابط خود آرامش روانی را تجربه کنند. مطالعات عصبشناسی جدید نشان داده که این افراد در موقعیتهای استرسزا ترشح هورمون کورتیزول پایینتری دارند و مغزشان پاسخ آرامتری به تهدیدهای اجتماعی میدهد.
دوستی های دوران کودکی؛ تمرین اعتماد و صمیمیت
پژوهش جدید نشان میدهد که روابط دوستانه در کودکی، حتی تأثیر بیشتری از رابطه با مادر بر کیفیت روابط عاشقانه و اجتماعی در بزرگسالی دارند. کودکان در ارتباط با دوستان، مفهوم همکاری، اعتماد، بخشش و حل تعارض را در عمل میآموزند. این مهارتها بعدها به شکل مستقیم در روابط زناشویی، دوستیها و تعاملهای کاری تکرار میشوند.
در مطالعهای که بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ انجام شد، افرادی که در کودکی روابط دوستانه مثبت و حس تعلق بیشتری داشتند، در ۳۰ سالگی احساس امنیت بیشتری در روابط خود گزارش کردند. جالبتر اینکه، کیفیت رابطه با پدر تأثیر معناداری بر سبک دلبستگی نشان نداد، چراکه در آن دوره تاریخی، نقش مراقبتی پدران محدودتر بود. البته پژوهشهای اخیر در خانوادههای مدرن نشان میدهد که امروزه نقش پدران در شکلگیری دلبستگی ایمن افزایش یافته است.
اثرات ماندگار نخستین پیوندها بر مغز و احساس
دانشمندان با استفاده از تصویربرداری مغزی دریافتهاند که کیفیت پیوند عاطفی در کودکی، ساختار بخشهایی از مغز را که با تنظیم احساسات و همدلی مرتبطاند، تغییر میدهد. کودکانی که در محیطهای امنتر رشد میکنند، در بزرگسالی قشر پیشپیشانی قویتری دارند که مسئول کنترل احساسات و تصمیمگیریهای عاطفی است.
همچنین بررسیهای سال ۲۰۲4 در دانشگاه تورنتو نشان داده که افرادی با دلبستگی ایمن، سطح بالاتری از اکسیتوسین (هورمون پیوند عاطفی) در خون دارند. این هورمون نقش کلیدی در شکلگیری عشق، اعتماد و احساس تعلق دارد و در روابط صمیمی فعالتر میشود.
آیا گذشته سرنوشت ما را تعیین می کند؟
اگر دوران کودکی سختی داشتهاید، جای نگرانی نیست. یافتههای روانشناسی نوین نشان میدهد که سبکهای دلبستگی قابل تغییر هستند. تجربیات جدید، روابط سالم، درمان روانشناختی و حتی آموزش مهارتهای ارتباطی میتوانند الگوهای قدیمی را بازنویسی کنند.
دکتر کیلی دوگان، استاد روانشناسی دانشگاه میزوری، میگوید: «شما محکوم به گذشته نیستید. مغز انعطافپذیر است و با تمرین آگاهانه، میتوان پیوندهای سالمتری ساخت.» او و همکارانش در حال توسعه یک برنامه آموزشی دیجیتال هستند که با تمرینهای تعاملی به افراد کمک میکند روابط ایمنتری بسازند و احساس نزدیکی بیشتری را تجربه کنند.
تغییر، نیازمند آگاهی است. شناخت الگوهای دلبستگی و تلاش برای اصلاح آنها، نخستین گام برای ساختن آیندهای سالمتر در روابط انسانی است.
نتیجه گیری
پیوند عاطفی کودک با والدین و دوستان، چیزی فراتر از خاطرههای دوران کودکی است؛ این پیوندها ساختار ذهن و احساس ما را شکل میدهند. نخستین آغوش مادر، نخستین دوستی مدرسه، نخستین تجربه اعتماد یا ناامنی، همگی در سیمکشی روان ما حک میشوند. با این حال، علم امروز نشان داده که این مسیرها قابل بازسازی هستند.
رشد عاطفی هیچگاه پایان نمییابد. ما میتوانیم با آگاهی، درمان و تمرین، روابطی سالمتر، صمیمیتر و انسانیتر بسازیم. شاید گذشته ما را آغاز کرده باشد، اما آینده را خودمان مینویسیم.








