کدام روش برای درک اطلاعات بهتر است؟ خواندن یا شنیدن؟
- شناسه خبر: 34602
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۶:۱۷
- نویسنده: میترا راضی

در دنیای امروز که انواع مختلفی از رسانهها برای انتقال اطلاعات در دسترس هستند، از جمله کتابهای صوتی و پادکستها، سوالی که ممکن است ذهن بسیاری را مشغول کند این است که کدام یک از این روشها برای یادگیری بهتر است: خواندن یا شنیدن؟ پاسخ به این سوال در واقع پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد، چرا که مغز انسان در هر یک از این دو شیوه بهطور متفاوتی عمل میکند. در این مقاله، به بررسی چگونگی پردازش اطلاعات در مغز هنگام خواندن و شنیدن پرداخته میشود تا بتوانیم درک بهتری از تاثیر هر یک بر یادگیری و فهم مطلب داشته باشیم.
مغز چگونه هنگام خواندن و شنیدن عمل می کند؟
هر دو شیوهی خواندن و شنیدن هدف مشترکی دارند و آن درک مطلب است. با این حال، پردازش این دو روش در مغز بسیار متفاوت است و به روشهای خاص خود، اطلاعات را منتقل میکنند.
مغز انسان هنگام خواندن، باید چندین فرآیند پیچیده را انجام دهد. ابتدا شکل حروف را شناسایی میکند، سپس آنها را به صداها ربط میدهد و بعد از آن معنا را استخراج میکند. علاوه بر این، مغز برای درک بهتر جملهها و پاراگرافها باید با نشانهگذاریها، فونتها و فاصلهگذاریها ارتباط برقرار کند. در این فرآیند، شما با سرعت دلخواه خود پیش میروید و میتوانید به راحتی از روی متن عبور کرده یا به عقب برگردید.
در مقابل، شنیدن شما را همزمان با سرعت گوینده پیش میبرد. در این روش، اطلاعات بهطور پیوسته منتقل میشود و مغز باید در همان لحظه آنها را تفسیر کند. در شنیدن، صداها پیوسته هستند و هیچ مرز واضحی بین واژگان وجود ندارد. بنابراین، مغز شنونده باید توانایی زیادی برای رمزگشایی از این اطلاعات و همچنین توجه به لحن و زمینه داشته باشد.
چرا بعضی مواقع شنیدن دشوارتر از خواندن است؟
شاید تصور کنید که گوش دادن سادهتر از خواندن است، اما تحقیقات نشان میدهد که همیشه اینطور نیست. بهویژه وقتی با مطالب پیچیده یا ناآشنا سروکار داریم، شنیدن میتواند از خواندن چالشبرانگیزتر باشد. بهطور مثال، در متون تحلیلی یا علمی که نیازمند تمرکز و پردازش عمیقتری هستند، خواندن میتواند بسیار مؤثرتر باشد.
در دنیای داستانها و روایتهای تخیلی، مغز ما به شبکههایی فعال میشود که با همذاتپنداری اجتماعی و درک مفاهیم داستانی مرتبط هستند. اما در متون علمی و تحلیلی، شبکههای مغزی مربوط به استدلال، تفکر تحلیلی و برنامهریزی بیشتر درگیر میشوند. به همین دلیل، هنگام مطالعه متون دشوار، شما میتوانید به راحتی به عقب برگردید، جملهای را دوباره بخوانید یا نکتهای را برجسته کنید، که این امر در شنیدن، بهویژه هنگام نیاز به مرور، امکانپذیر نیست.
شنیدن و چالش های آن برای افراد خاص
برای برخی افراد، مانند کسانی که با مشکلاتی مانند نارساخوانی روبهرو هستند، گوش دادن ممکن است گزینهای راحتتر باشد. این افراد که در پردازش حروف و کلمات دچار مشکل هستند، میتوانند بهراحتی به معنی کلمات گوش دهند و از آن بهرهبرداری کنند.
نقش تمرکز در مطالعه و شنیدن
یکی از عواملی که در درک مطلب تأثیر زیادی دارد، میزان تمرکز است. تحقیقات نشان میدهند دانشجویانی که مطلبی را خواندهاند، معمولاً در آزمونهای مربوطه عملکرد بهتری دارند نسبت به کسانی که آن را شنیدهاند. دلیل این امر آن است که مطالعه نیازمند تمرکز کامل است، در حالی که شنیدن اغلب با انجام فعالیتهای دیگر همراه است که باعث کاهش سطح تمرکز میشود.
این تفاوتها نشان میدهد که چرا بسیاری از افراد هنگام خواندن میتوانند درک عمیقتری از مطالب پیدا کنند، در حالی که گوش دادن بدون تمرکز کافی معمولاً منجر به درک سطحیتری میشود.
نتیجه گیری
در نهایت، هر یک از این دو روش، خواندن و شنیدن، مزایای خاص خود را دارند و باید با توجه به نیاز و شرایط فردی انتخاب شوند. خواندن به دلیل نیاز به تمرکز و امکان مرور مجدد، معمولا در درک عمیقتر مطالب مؤثرتر است. اما برای کسانی که به دلایلی نمیتوانند به راحتی مطالعه کنند یا افرادی که به دنبال یادگیری در حین انجام کارهای دیگر هستند، گوش دادن به منابع صوتی میتواند انتخاب مناسبی باشد.
یادگیری مؤثر به شناخت تفاوتها و بهرهگیری از هر دو روش بستگی دارد. بهویژه که در دنیای امروز، ابزارهای متعددی برای هر دو روش در دسترس هستند. بنابراین، استفاده از ترکیب این دو روش میتواند به شما کمک کند که درک کاملتری از دنیای اطراف خود پیدا کنید.