چرا برخی فرزندان تصمیم به قطع رابطه با والدین خود می گیرند؟
- شناسه خبر: 34166
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۳
- نویسنده: میترا راضی

خانواده در نگاه سنتی، نخستین پناهگاه عاطفی انسان محسوب میشود؛ جایی که انتظار میرود آرامش، حمایت و پذیرش بیقید و شرط وجود داشته باشد. اما گاهی واقعیت زندگی چیز دیگری است. برخی افراد تجربههایی تلخ و ناراحتکننده از روابط خانوادگی خود دارند؛ بهگونهای که تصمیم به قطع رابطه با پدر یا مادرشان میگیرند. این تصمیم، برخلاف ظاهر قاطعش، اغلب با شک و دودلی، احساس گناه و بار روانی سنگینی همراه است.
در این مقاله، به دلایل و پیامدهای قطع رابطه فرزندان با والدین میپردازیم و تلاش میکنیم با نگاهی علمی، روانشناختی و اجتماعی، ابعاد مختلف این پدیده را بررسی کنیم.
قطع ارتباط با والدین؛ پدیده ای رایج تر از آنچه تصور می شود
اگرچه ممکن است بسیاری از ما قطع رابطه فرزند با والدین را امری نادر بدانیم، اما پژوهشها نشان میدهند که این موضوع شیوع بیشتری نسبت به تصور عمومی دارد. عوامل فرهنگی، اجتماعی و حتی تغییر نگاه نسلها به مفهوم خانواده، در افزایش این پدیده نقش دارند.
- بر اساس مطالعهای در آمریکا با تحلیل دادههای ۸۵۰۰ شرکتکننده، ۲۶ درصد تجربه دورههایی از قطع رابطه با پدر و ۶ درصد تجربه قطع ارتباط با مادر را داشتهاند.
- در آلمان، بررسی رفتارهای خانوادگی ۱۰٬۲۰۰ نفر در طول ۱۳ سال نشان داد که ۹ درصد با مادر و ۲۰ درصد با پدر خود ارتباط را قطع کردهاند.
- کارل پیلمر، جامعهشناس دانشگاه کرنل، در پژوهشی گزارش میدهد که ۱۰ درصد از پاسخدهندگان بهطور کامل از والدین یا فرزندان خود جدا شدهاند.
این آمارها نشان میدهند که تغییرات فرهنگی و ذهنی جوامع باعث شدهاند افراد با دیدی متفاوت به رابطههای خانوادگی بنگرند و در مواقعی تصمیمی دشوار چون جدایی از والدین را انتخاب کنند.
چرا فرزندان از والدینشان فاصله می گیرند؟
دلایل قطع رابطه میتوانند ترکیبی از عوامل شخصی، روانی، فرهنگی و اجتماعی باشند. هیچ دلیلی بهتنهایی نمیتواند تمام ماجرا را توضیح دهد، اما برخی الگوهای رایج در میان افرادی که این مسیر را انتخاب میکنند، قابل شناسایی است.
- افزایش فردگرایی: فرهنگ فردگرایانه که بر استقلال، رضایت شخصی و خودشناسی تأکید دارد، یکی از دلایل اصلی بیگانگی فرزندان با خانواده محسوب میشود.
- نقش شبکههای اجتماعی: فضای مجازی موجب شده دسترسی به جوامع همفکر آسان شود. بسیاری از اینفلوئنسرها نیز بر لزوم ترک روابط «سمی» تأکید دارند.
- درمانمحوری و آسیبشناسی بدون تعامل کامل: مراجعه به درمانگران گاهی منجر به برچسبگذاری اشتباه بر اعضای خانواده میشود، آنهم بدون بررسی کامل ماجرا از هر دو طرف.
- سوءاستفاده عاطفی یا جسمی: فرزندان بسیاری در کودکی دچار خشونتهای روانی یا فیزیکی شدهاند و تصمیم به قطع رابطه، نوعی دفاع شخصی و مرزی برای حفظ سلامت روان آنها محسوب میشود.
تأثیر سبک فرزندپروری بر بیگانگی
پیش از آنکه فرزندان تصمیم به ترک والدین خود بگیرند، سبک تربیتی والدین نقش کلیدی دارد. پژوهشها نشان میدهند روشهای فرزندپروری سختگیرانه، کنترلگر یا بیاعتنا، در درازمدت باعث ایجاد شکاف عاطفی عمیق میشود.
- سوءاستفاده عاطفی: در مطالعهای در بریتانیا با بررسی بیش از ۸۰۰ نفر، اکثریت، دلیل اصلی بیگانگی را تجربههای عاطفی آسیبزا عنوان کردهاند.
- بیتوجهی یا ناتوانی در همدلی: بسیاری از والدین به دلیل فشارهای اجتماعی یا مالی، از درک شرایط روانی فرزندشان بازمیمانند.
- اختلاف بر سر گرایشهای هویتی و سیاسی: هویت جنسی، انتخاب سبک زندگی، دیدگاههای سیاسی یا مذهبی میتوانند زمینهساز شکافهای عمیق خانوادگی شوند.
آیا خاطرات کودکی همیشه قابل اعتماد هستند؟
یکی از موارد کمتر بحثشده در این زمینه، اعتبار خاطرات ما از گذشته است. حافظه انسان، برخلاف تصور عمومی، دقیق و ثابت نیست؛ بلکه بهشدت تحتتأثیر احساسات و برداشتهای امروزی ما از گذشته قرار دارد.
- گاهی برداشت ما از والدین در دوران بزرگسالی با واقعیت آن زمان همخوان نیست.
- در بسیاری موارد، احساساتی مانند خشم، ترس یا سرخوردگی، نحوه تفسیر ما از خاطرات را تغییر میدهند.
- والدین نیز ممکن است خاطراتی متفاوت از آنچه ما به خاطر داریم در ذهن داشته باشند، و همین دوگانگی، موجب تعارض میشود.
آیا قطع رابطه واقعا ما را خوشحال تر می کند؟
سؤال اصلی این است که آیا جدایی از خانواده همیشه به بهبود وضعیت روانی ما میانجامد؟ پاسخ این پرسش قطعی نیست، اما تجربیات متفاوتی گزارش شده است.
- بسیاری از افرادی که رابطه با والدین خود را قطع کردهاند، از کاهش استرس و افزایش حس آرامش خبر دادهاند.
- برخی دیگر، بهویژه در مناسبتهای خانوادگی یا دورههای تنهایی، دچار احساس اندوه، پشیمانی یا خلأ عاطفی میشوند.
- در تحقیقی توسط پیلمر، فقط ۲۵ درصد از کسانی که رابطه را قطع کرده بودند، اظهار کردند که از این تصمیم کاملا رضایت دارند.
آیا بازسازی رابطه ممکن است؟
قطع رابطه همیشه پایان داستان نیست. گاهی با گذشت زمان، تغییر نگرشها یا حتی گذر از بحرانهای مشترک، زمینهای برای گفتوگوی مجدد فراهم میشود.
- حفظ مسیرهای ارتباطی ولو محدود، میتواند احتمال ترمیم رابطه را افزایش دهد.
- گفتوگو با نیت درک و نه الزام، گامی مؤثر برای کاهش کدورتها است.
- درک متقابل از دشواریهای والدگری در نسلهای مختلف، میتواند به دیدی عمیقتر نسبتبه گذشته بینجامد.
نتیجه گیری
هیچ رابطهای بهاندازه رابطه والد و فرزند، تأثیرگذار، عاطفی و پیچیده نیست. گاه این رابطه منبع آرامش است و گاه منشأ رنج. تصمیم به قطع رابطه با والدین، تصمیمی است عمیق، چندلایه و اغلب ناگزیر. در این مسیر، آنچه اهمیت دارد، خودشناسی، آگاهی از دلایل تصمیم و آمادگی برای پیامدهای آن است.
هیچ والدی کامل نیست و هیچ فرزندی بیخطا نیست. اما اگر قرار است مرزهایی برای حفظ سلامت روان خود ایجاد کنیم، بهتر است این مرزها را با بینشی همراه کنیم که هم به خودمان احترام بگذارد و هم به پیچیدگیهای انسان بودن. در نهایت، هر یک از ما باید پاسخ دهد: آیا آنچه از گذشته به دوش میکشم، ارزش رها کردن دارد؟ و اگر آری، چگونه میتوانم سبکتر اما آگاهتر، مسیر زندگی را ادامه دهم؟