اضطراب اقلیمی چیست و چگونه بر سلامت روان تأثیر می گذارد؟
- شناسه خبر: 35218
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۲ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۰۶:۵۰
- نویسنده: میترا راضی

زندگی در دوران تغییرات شتابدار اقلیمی، با تهدیدات مستمر مانند گرمایش جهانی، سیل، خشکسالی و کمآبی همراه است. این شرایط میتواند به تدریج روان انسان را تحت فشار قرار دهد و در نهایت به چیزی به نام «اضطراب اقلیمی» یا رواندرد محیطی منجر شود. این اضطراب شامل نگرانی، ترس، غم و استرس مداوم درباره آینده زمین و اثرات تغییرات اقلیمی است و حتی میتواند بر تصمیمگیریها و سبک زندگی افراد تأثیر بگذارد. درک این مسئله به ما کمک میکند راهکارهای علمی و عملی برای تابآوری روانی در برابر این استرس محیطی پیدا کنیم.
ماهیت اضطراب اقلیمی
اضطراب اقلیمی یعنی احساس نگرانی عمیق نسبت به نابودی محیط زیست، گرمایش زمین، کاهش منابع آب و بلایای طبیعی، حتی زمانی که فرد مستقیماً در معرض آنها قرار ندارد. این نوع اضطراب اغلب ترکیبی از چند احساس است: ترس از آینده نامعلوم، احساس گناه و مسئولیت شخصی، حس ناتوانی و درماندگی و غم محیطی. اگرچه این اضطراب در دسته اختلالات روانی رسمی قرار نمیگیرد، پژوهشگران آن را واکنشی طبیعی اما دردناک به تهدید واقعی میدانند؛ به شرطی که شدید و مزمن نشود، میتواند انگیزهای برای اقدام و تغییر باشد.
تأثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان
تماس مداوم با اخبار مربوط به سیل، خشکسالی و گرمایش جهانی ذهن را در حالت هوشیاری و پیشبینی خطر نگه میدارد. این وضعیت میتواند منجر به اضطراب، اختلال خواب، کاهش انگیزه و احساس درماندگی شود. بلایای طبیعی ناگهانی مانند طوفان و آتشسوزی ممکن است باعث اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی و اضطراب حاد شوند. علاوه بر این، اثرات اقتصادی و اجتماعی بحرانهای اقلیمی—مانند کاهش درآمد، مهاجرت اجباری، نابرابری و کاهش امنیت غذایی—فشار روانی را افزایش میدهند. تحقیقات نشان داده است که افزایش دما حتی به میزان یک درجه طی پنج سال، با افزایش ۲٪ در شیوع مشکلات روانی همراه بوده و تماسها با خطوط راهنمای سلامت روان در روزهای بسیار گرم یا سرد افزایش مییابد.
اضطراب اقلیمی، غم محیطی و سولستالژیا
اضطراب اقلیمی با مفاهیم دیگری نیز مرتبط است. «غم محیطی» به احساس سوگواری نسبت به نابودی محیط طبیعی اشاره دارد و «سولستالژیا» به اضطراب ناشی از تغییرات محیطی محل زندگی فرد گفته میشود، جایی که شخص هنوز خانه خود را ترک نکرده اما تغییرات زیستمحیطی باعث احساس ناراحتی و آزار میشود. این مفاهیم نشان میدهند که بحران اقلیمی نه تنها بر محیط، بلکه بر تجربه روانی انسانها اثر عمیق دارد.
حس ناتوانی و درماندگی
یکی از اصلیترین بارهای روانی اضطراب اقلیمی، حس ناتوانی است: احساس اینکه تلاش فرد نمیتواند تغییر واقعی ایجاد کند. این حس معمولاً ناشی از گستردگی مشکل، تأخیر بین علت و اثر و نبود بازخورد مستقیم از اقدام فردی است. مطالعات نشان داده کسانی که اضطراب اقلیمی بیشتری دارند، برنامهریزی برای آینده، چه شغلی، چه خانوادگی، را تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار میدهند. این نشان میدهد که اضطراب نه تنها سلامت روان، بلکه انتخابها و مسیر زندگی افراد را نیز شکل میدهد.
گروه های آسیب پذیر
جوانان و افراد با پیشینه روانی یا شرایط اجتماعی-اقتصادی آسیبپذیر بیش از دیگران تحت تأثیر اضطراب اقلیمی قرار میگیرند. تحقیقات جهانی نشان داده بیش از نیمی از افراد ۱۶ تا ۲۵ سال احساس غم یا خشم شدید نسبت به تغییرات اقلیمی دارند و نزدیک به نیمی از آنها بیان کردهاند که این احساسات بر فعالیتهای روزمرهشان اثر گذاشته است. جوامع در معرض سیل، خشکسالی یا تغییرات شدید اقلیمی نیز بار روانی بیشتری را تجربه میکنند.
راهکارهای افزایش تاب آوری روانی
راهکارهای افزایش تابآوری روانی، به مجموعهای از روشها و رویکردهایی گفته میشود که به افراد کمک میکنند در مواجهه با فشارهای ناشی از تغییرات اقلیمی و اضطراب ناشی از آن، سلامت روان خود را حفظ کنند. این راهکارها نه تنها توانایی مدیریت استرس را بالا میبرند، بلکه حس کنترل، امید و انگیزه برای اقدام سازنده را تقویت میکنند. استفاده از این روشها باعث میشود افراد بتوانند همزمان با پذیرش واقعیتهای محیطی، زندگی روزمره و کیفیت روانی خود را بهبود دهند. تمرکز بر تابآوری روانی، به معنای مقاوم شدن در برابر فشارهای مزمن و ایجاد ابزارهای عملی برای مقابله با اضطراب اقلیمی است.
پذیرش و آگاهی ذهنی
اولین گام، پذیرش احساسات و درک طبیعی بودن اضطراب و ترس است. تمرینهای ذهنآگاهی، تنفس عمیق و نوشتن افکار در قالب روزنامه یا «نامه به آینده» میتوانند فشار عاطفی را کاهش دهند و حس تعلق و امید را تقویت کنند.
آموزش و دانش فعال
کسب اطلاعات دقیق درباره راهکارهای مقابله با تغییرات اقلیمی و اقدامات فردی و جمعی، حس کنترل و امید را افزایش میدهد. پیگیری اخبار علمی، پروژههای محیط زیستی محلی و فرصتهای مشارکت میتواند افراد را از حالت منفعل به فاعل فعال تبدیل کند.
اقدام های معنا دار
اقدامات کوچک اما مؤثر مانند کاهش مصرف انرژی، استفاده از حملونقل عمومی، بازیافت و حمایت از سیاستهای پایداری، حس کنش و مشارکت را تقویت میکند. مشارکت در گروههای محیط زیستی اثر دوگانه دارد: عمل واقعی و ارتباط اجتماعی، هر دو به تابآوری کمک میکنند.
حمایت اجتماعی و شبکه های جمعی
حمایت از سوی خانواده، دوستان و گروههای همفکر فشار روانی را کاهش میدهد. گفتگو و مشارکت در فعالیتهای گروهی احساس «تنها نبودن» ایجاد میکند و امکان اشتراک تجربه و همدلی را فراهم میسازد.
سبک زندگی سالم و تمرین روانی
خواب کافی، تغذیه مناسب، فعالیت بدنی، ارتباط با طبیعت، تمرینهای آرامسازی مانند یوگا و مدیتیشن و ایجاد زمان خاموشی دیجیتال میتواند ظرفیت روانی افراد را برای مقابله با استرس محیطی افزایش دهد.
معنا و ارزش گذاری دوباره
تمرکز بر ارزشها و اهداف شخصی، پذیرش آنچه نمیتوان کنترل کرد و اقدام در زمینههایی که امکان دارد، به ایجاد «رشد پس از آسیب» و انگیزه برای کنش معنیدار کمک میکند.
حمایت جمعی و سیستم ها
نهادها و سازمانها میتوانند با ایجاد زیرساختهای سلامت روان، آموزش متخصصان و سیاستهای مشارکتی، بار روانی ناشی از تغییرات اقلیمی را کاهش دهند. ادغام آموزش محیط زیست و سلامت روان در مدارس و دانشگاهها به پرورش نسل تابآور کمک میکند.
نتیجه گیری
اضطراب اقلیمی، واکنشی طبیعی به تهدید واقعی تغییرات اقلیمی است، اما میتواند سلامت روان و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. انسانها ظرفیت تابآوری دارند و با پذیرش احساسات، تمرین ذهنآگاهی، اقدام معنادار، حمایت اجتماعی، سبک زندگی سالم و سیاستهای جمعی میتوان این بار روانی را کاهش داد. با مدیریت آگاهانه اضطراب اقلیمی، نگرانیها میتوانند تبدیل به محرکی برای کنشهای مثبت و سازنده شوند، نه مانعی برای زندگی روزمره.