سندروم استکهلم چیست؟ علل، علائم و درمان
- شناسه خبر: 32940
- تاریخ و زمان ارسال: ۱ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۶
- نویسنده: میترا راضی
سندروم استکهلم یک اختلال روانی است که در آن قربانیان سوءاستفاده یا گروگانگیری به تدریج به آدمربایان یا عاملان سوءاستفاده احساس همدلی یا محبت پیدا میکنند. این اختلال ابتدا در جریان یک گروگانگیری در استکهلم در سال ۱۹۷۳ شناسایی شد. در آن حادثه، گروگانها پس از آزادی، احساس حمایت از گروگانگیرها داشتند و حتی از آنها دفاع کردند. این پدیده به نام شهر استکهلم (پایتخت سوئد) نامگذاری شد.
این اختلال بیشتر در شرایط شدید استرس، ترس و فشار روانی ایجاد میشود که قربانی احساس میکند برای حفظ جان یا امنیت خود باید رابطهای مثبت با آزاردهنده خود برقرار کند. در چنین مواقعی، مکانیزمهای دفاعی روانی به گونهای فعال میشوند که فرد به تدریج به فرد آزاردهنده اعتماد میکند و در واقع نوعی پیوند احساسی بین این دو برقرار میشود.
علل بروز سندروم استکهلم
سندروم استکهلم یک اختلال روانی است که تحت شرایط خاص ایجاد میشود. دلایل مختلفی برای بروز این اختلال وجود دارد که در زیر به تفصیل به آنها پرداخته میشود:
1. استرس و ترس
یکی از علل اصلی بروز سندروم استکهلم، تجربه استرس شدید و ترس از آسیب دیدن است. هنگامی که فرد در شرایط تهدیدآمیز یا خطرناک قرار میگیرد، ممکن است به طور ناخودآگاه مکانیزمهای دفاعی خود را فعال کند تا به نوعی از خطر نجات یابد. در این شرایط، فرد احساس میکند که برای حفظ جان خود باید از رفتارهای آزاردهنده آزاردهنده چشمپوشی کند و حتی از او دفاع کند. این احساس همدلی و تعلق میتواند ناشی از ترس عمیق از آسیبدیدگی یا مرگ باشد. در واقع، قربانی به اشتباه ممکن است این نوع رفتار را «محافظت» یا «نگرانی» از جانب آزاردهنده ببیند.
2. وابستگی عاطفی به آزاردهنده
در شرایط گروگانگیری یا سوءاستفادههای طولانیمدت، فرد قربانی ممکن است به دلیل ارتباط محدود با دنیای بیرونی، شروع به ایجاد وابستگی عاطفی به آزاردهنده کند. این ارتباط بهویژه زمانی تقویت میشود که قربانی به طور مداوم تحت فشار روانی و جسمی قرار گیرد و تنها از آزاردهنده به عنوان منبع حمایتی یا مراقبتی در برابر تهدیدات خارج از موقعیت خود بهرهمند باشد. این نوع وابستگی روانی، به ویژه زمانی که قربانی قادر به تماس با دیگران یا دریافت حمایت از منابع دیگر نیست، باعث میشود که قربانی آزاردهنده خود را به عنوان یک منبع امنیتی در نظر گیرد.
3. پذیرش رفتار آزاردهنده به عنوان رفتار طبیعی
یکی دیگر از علل بروز سندروم استکهلم این است که قربانی به تدریج رفتارهای آزاردهنده آزاردهندهها را به عنوان چیزی «طبیعی» یا «اجتنابناپذیر» میبیند. در برخی موارد، وقتی آزاردهندهها در مواقعی خاص از قربانی برخوردهای مثبت یا حمایتی نشان میدهند، قربانی ممکن است این رفتار را به عنوان نوعی محبت یا دلسوزی تفسیر کند. به عبارت دیگر، در حالی که رفتارهای آزاردهنده هنوز ادامه دارند، قربانی ممکن است آنها را به نوعی در راستای منافع خود تفسیر کند، زیرا احساس میکند آزاردهنده ممکن است در مواقعی از او حمایت کند.
4. تداوم ارتباط با آزاردهنده
در بسیاری از موارد، طول مدت گروگانگیری یا سوءاستفاده باعث میشود که قربانی به تدریج احساسات خود را نسبت به آزاردهندهها تغییر دهد. این فرآیند معمولاً از آنجا آغاز میشود که قربانی درگیر یک تعامل طولانیمدت با آزاردهندهها است که در آن ممکن است حتی در شرایط سخت و تهدیدآمیز، آزاردهندهها با او رفتاری مهربانانه یا حمایتی از خود نشان دهند. هرچند این رفتارها معمولاً از طرف آزاردهندهها به عنوان ترفندهای روانی برای کنترل قربانی استفاده میشوند، اما در نظر قربانی این نوع رفتار ممکن است در ابتدا به عنوان نشانهای از محبت یا احترام درک شود.
5. فشارهای اجتماعی و فرهنگی
در برخی موارد، قربانی به دلیل فشارهای اجتماعی یا فرهنگی به تدریج احساس میکند که باید از آزاردهنده خود حمایت کند یا از او دفاع کند. این فشارها میتواند بهویژه زمانی ظهور کنند که قربانی احساس کند در معرض قضاوت و نظرات منفی جامعه قرار دارد. برای مثال، ممکن است قربانی از ترس ننگ اجتماعی یا ناتوانی در کنار آمدن با جامعه، از رفتارهای آزاردهنده چشمپوشی کند یا آنها را توجیه کند.
علائم سندروم استکهلم
افرادی که به سندروم استکهلم مبتلا میشوند، علائم روانی و رفتاری خاصی دارند که میتواند به تشخیص این اختلال کمک کند. این علائم معمولاً در قالب تغییرات در نگرش، رفتار و احساسات فرد نسبت به آزاردهنده خود بروز میکند.
1. احساس همدلی یا علاقه به آزاردهنده
یکی از بارزترین علائم سندروم استکهلم، احساس همدلی یا حتی علاقه نسبت به آزاردهنده است. فرد قربانی ممکن است به تدریج به آزاردهنده خود اعتماد کند و به او احساس محبت پیدا کند، حتی زمانی که این فرد به او آسیب میزند یا او را در موقعیتهای خطرناکی قرار میدهد. این همدلی ممکن است به تدریج تبدیل به یک احساس علاقه یا عشق نادرست شود که منجر به دفاع از آزاردهنده و تفسیر رفتارهای او به عنوان مثبت و محبتآمیز میشود.
2. اعتماد به آزاردهنده
افرادی که دچار سندروم استکهلم هستند، ممکن است به تدریج به آزاردهنده خود اعتماد پیدا کنند. این اعتماد میتواند به حدی باشد که قربانی شروع به پذیرش رفتارهای آزاردهنده و حتی توجیه آنها کند. در برخی موارد، قربانی ممکن است حتی آزاردهنده را به عنوان فردی قابل اعتماد و دلسوز در نظر بگیرد.
3. توجیه رفتار آزاردهنده
در این اختلال، قربانی ممکن است رفتارهای خشونتآمیز یا آزاردهنده آزاردهنده را توجیه کند و آنها را طبیعی یا اجتنابناپذیر بداند. برای مثال، قربانی ممکن است باور کند که آزاردهنده تنها به خاطر ناتوانیهای شخصی خود مجبور به رفتار خشونتآمیز است یا این که چنین رفتارهایی در واقع نوعی مراقبت و محافظت از او محسوب میشود.
4. دفاع از آزاردهنده
یکی دیگر از علائم رایج سندروم استکهلم، دفاع از آزاردهنده در مقابل دیگران است. قربانی ممکن است در مواجهه با افراد بیرونی که از آزاردهنده انتقاد میکنند، به دفاع از او بپردازد یا او را به عنوان فردی بیگناه و حتی خیرخواه معرفی کند.
5. ترس از آزادی
گاهی اوقات قربانی ممکن است از آزادی خود ترس داشته باشد. او ممکن است احساس کند که در صورت رهایی از آزاردهنده، به نوعی به وضعیت بدتری دچار خواهد شد. این ترس میتواند به دلیل احساس وابستگی به آزاردهنده یا ناتوانی در مقابله با دنیای بیرونی ایجاد شود.
درمان سندروم استکهلم
درمان سندروم استکهلم نیازمند رویکردهای روانشناختی و اجتماعی است که به قربانی کمک میکند تا از این اختلال بهبود یابد و بتواند به زندگی عادی خود بازگردد. درمان این اختلال معمولاً شامل مراحل زیر است:
1. رواندرمانی شناختی-رفتاری (CBT)
رواندرمانی شناختی-رفتاری (CBT) یکی از روشهای درمانی اصلی برای سندروم استکهلم است. در این نوع درمان، قربانی با کمک درمانگر، به شناسایی و تغییر الگوهای فکری منفی و نادرست خود میپردازد. این درمان کمک میکند تا فرد افکار و رفتارهایی که منجر به دفاع از آزاردهنده میشود را اصلاح کند و یاد بگیرد که چگونه میتواند با استرس و تهدیدات روانی بهتر مقابله کند.
2. درمان حمایتی
درمان حمایتی یکی دیگر از روشهای مؤثر است که در آن درمانگر فضایی امن و بدون قضاوت برای قربانی ایجاد میکند تا بتواند احساسات و تجربیات خود را بیان کند. این نوع درمان به فرد کمک میکند تا احساسات و اضطرابهای خود را پردازش کرده و درک بهتری از شرایط خود پیدا کند. درمانگر به قربانی کمک میکند تا به تدریج اعتماد به نفس و قدرت مقابله با موقعیتهای دشوار را به دست آورد.
3. مداخلات اجتماعی و گروههای حمایتی
مشارکت در گروههای حمایتی که افراد مشابه تجربه مشابه دارند، میتواند به قربانیان سندروم استکهلم کمک کند تا از تجربیات دیگران استفاده کنند و احساس کنند که تنها نیستند. این گروهها میتوانند محیطی امن و حمایتی فراهم کنند تا قربانیان احساسات خود را بهتر مدیریت کنند.
4. دارودرمانی
اگر فرد مبتلا به سندروم استکهلم علائم اضطراب یا افسردگی شدید داشته باشد، پزشک ممکن است داروهایی مانند داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی تجویز کند. این داروها میتوانند به کنترل علائم روانی کمک کرده و فرد را قادر سازند که بهتر با مشکلات روانی خود مقابله کند.
5. آموزش مهارتهای مقابلهای
آموزش مهارتهای مقابلهای به فرد کمک میکند تا در برابر موقعیتهای تهدیدآمیز و استرسزا مقاومت بیشتری نشان دهد و از احساس وابستگی به آزاردهنده خارج شود. این مهارتها ممکن است شامل تکنیکهای آرامش، مدیریت استرس و روشهای مقابله با فشارهای روانی باشند.
نتیجهگیری
سندروم استکهلم یک اختلال پیچیده روانی است که میتواند در شرایط خاص بروز کند و تاثیرات روانی زیادی بر قربانیان داشته باشد. علل بروز این اختلال میتواند به عوامل مختلفی از جمله استرس، ترس و وابستگی عاطفی به آزاردهندهها بازگردد. شناخت علائم این سندروم و استفاده از درمانهای روانشناختی میتواند به قربانیان کمک کند تا از این اختلال بهبود یابند و زندگی سالمتری داشته باشند.